تدلیس از ریشۀ عربی دلس و دلسه (ظلمت و تاریکی) و در لغت به معنای کتمان کردن و پوشاندن است
در معنای حقوقی و در ماده ۴۳۸ قانون مدنی اینگونه تعریف شده است:
تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود.
حقوقدانان نیز آن را بدین شکل تعریف کردهاند که تدلیس نیرنگی است که از سوی یکی از دو طرف معامله،
یا با آگاهی و دستیاری او، بهمنظور گمراه ساختن طرف دیگر بهکار میرود
و او را به معاملهای برمیانگیزد که در صورت آگاه بودن از واقع به آن رضا نمیداد.
به عبارتی دیگر این افراد ویژگی هایی را برای مورد معامله بیان می کنند که واقعیت ندارد
و یا ویژگی هایی را پنهان می کنند که افراد در صورت آگاهی از آن، معامله را نمی پذیرند.
در نتیجه برای به وقوع پیوستن تدلیس دو شرط لازم است:
1- انجام عملیات (اعم از گفتار یا فعل)؛
2- فریب دادن.
یک شرط دیگر که برای تدلیس بیان کرده اند این است که عملیات فریب دادن باید قبل از انجام معامله صورت گرفته باشد
در غیر اینصورت شرایط لازم برای احراز تدلیس به وقوع نمی پیوندد.
بیشتر بخوانید: فسخ قرارداد ملکی چه شرایطی دارد؟
یکی از دلایل آن است که برخی از حقوقدانان اعتقاد دارند که تا زمانی که فردی از موضوع حق خود اطلاع ندارد،
نمیتواند آن را اسقاط کند و از بین ببرد، زیرا ممکن است در صورت آگاهی و اطلاع، رضایت نمیداد که این حق از او سلب شود.
از طرفی اختیار فسخ معامله به دلیل تدلیس (خیار تدلیس) قبل از معامله و اطلاع زیان دیده از عملیات متقلبانه قابل اسقاط نیست.
زیرا اگر قرار باشد شخصی دیگری را فریب دهد و با توسل به قانون و عدم استفاده از حق فسخ از احقاق حق زیان دیده جلوگیری کند،
میتوان بیان داشت که در واقع از قانون به عنوان وسیله ای برای از بین بردن حقوق دیگران استفاده کرده است
در حالیکه ماهیت و فلسفه قانون حفظ حقوق افراد جامعه است.
بنابراین شخص در صورت تدلیس حق فسخ دارد.