سایت مشاوره حقوقی در ادامه بخش اول مطلب ( آيا ارتداد كيفر «حدّ» دارد؟ ) توضیحات زیر را ارائه می دهد :
رويكرد انكار
فِرَق مختلف اسلامى، در باره كيفر مرتد اتفاق نظر دارند و هر چند در شرايط و موارد آن اختلافاتى بين آنها وجود دارد، ولى در اصل حكم و حتى مجازات قتل، ترديدى ندارند، ولى در دهههاى اخير برخى نويسندگان مسلمان به مناقشه در اين باره پرداخته و آن را مورد ترديد يا انكار قرار دادهاند. البته اين تشكيكات را بدون تأثير از جريان فرهنگى مغربزمين و نگاه جديدى كه به آزادى عقيده و حقوق بشر وجود دارد نمىتوان دانست.
برخى منكرين، اساساً مستندات فقهى كيفر مرتد را مخدوش معرفى كرده و اين حكم را عارى از دليل معتبر دانستهاند. دكتر احمد صبحى منصور – از نويسندگان سنّىمذهب – در اين باره مىگويد:
آيا ارتداد كيفر «حدّ» دارد؟
«در باره حد مرتد فقط دو حديث وجود دارد: يكى را اوزاعى بدون سند نقل كرده است. البته اين حديث به دليل آنكه «بدون سند» است قابل اعتماد نيست، به علاوه كه راوى آن اوزاعى، از وابستگان به دستگاه خلافت اموى و سپس عباسى است كه با جعل اين حديث در صدد توجيه رفتار حكام ظالم در سركوب مخالفان بوده است تا آنها را به عنوان مرتد، مهدور الدم قلمداد كند. روشن است كه سخنان چنين فردى، بدون اعتبار است. ولى متأسفانه علماى بعد، به اين حديث وى، اعتماد كرده و به «سندسازى» براى آن پرداختهاند و در نتيجه مسلم پس از دو قرن آن را در صحيح خود وارد ساخته است.
وکیل دعاوی حقوقی در ادامه توضیح می دهد :
حديث دوم در باره قتل مرتد، از «عكرمه» نقل شده است و در صحيح بخارى ديده مىشود، ولى عكرمه نيز فردى منحرف و غير قابل اعتماد است.»
اين نويسنده بر همين اساس، به طور كلى حد مرتد را منكر شده است و آن را حكمى عارى از دليل دانسته است. برخى ديگر از نويسندگان جديد اهل سنت، با «خبر واحد» دانستن اين گونه احاديث، به مناقشه اصولى پرداخته و خبر واحد را در زمينه احكام شديدى مانند «دماء» معتبر ندانستهاند. دكتر صبحى صالح در اين باره مىنويسد:
«من بدّل دينه فاقتلوه»، هرچند از نظر سند صحيح است، ولى در باره جان انسانها به خبر واحد نمىتوان اكتفا كرد. مقصود آن است كه حكم اعدام هيچ كس را به استناد روايتى كه در حد تواتر نباشد، نمىتوان صادر كرد، زيرا نصوص قرآنى و نبوى بر حفظ جان انسان تأكيد دارد و تنها در صورتى كه مسأله مورد اجماع مسلمين باشد، از اين قاعده مىتوان صرف نظر كرد، و در باره مرتد چنين اجماعى وجود ندارد كه مرتد صرفاً به دليل «تغيير عقيده» مستحق قتل باشد.»
در جامعه ما نيز كسانى همين آهنگ را سر داده و از بيان فوق اقتباس و پيروى كرده و گفتهاند كه اگر مهمترين دليل حجيّت خبر واحد، سيره عقلا باشد، وقتى كه خبر واحد با حقوق انسان در تعارض قرار گيرد، به اقتضاى همان سيره عقلا از حجيّت مىافتد و لذا بايد احتياط كنيم و در پى ادله و قرائن محكمترى باشيم. و بر اين اساس قائل شدهاند كه هرچه تكليفى سنگينتر و منافىتر با «حقوق مسلّمه» باشد، خبرى كه از آن حكايت مىكند مشكوكتر و ضعيفتر تلقى مىشود و از حجيّت مىافتد، لذا مسأله «قتل مرتد»، «سنگسار كردن» و چيزهايى از اين قبيل را نمىتوان با ادله مربوط به حجيّت خبر واحد تحكيم كرد.
اشكال سومى كه منكران احكام مرتد، مطرح ساختهاند، «تعارض آن با قرآن» است.اين مبنا مورد توافق مسلمانان است كه هيچ حديث و روايتى چنانچه با قرآن به عنوان يك سند قطعى و دست اول، در تعارض باشد، اعتبار ندارد و لذا روايات را بر قرآن بايد عرضه كرد و با آن بايد سنجيد. بر اين اساس گفتهاند احكام مرتد، با آياتى از قرآن كه آزادى عقيده را به رسميت مىشناسد مانند «لا اكراه فى الدين»، در تضاد است، و لذا نمىتوان بر آن اعتماد نمود.